روزي روزگاري
حكايت رفاقت حكايت سنگهاي كنار ساحله اول يكي يكي جمعشون ميكني توبغلت بعدشم يكي يكي پرتشون ميكني توآب:اما بعضي يه سنگهاي قيمتي گيرت مياد كه هيچ وقت نميتوني پرتشون كني... . . . زندگي باهمه تلخياش يه درس خوب بهم داد اونم اينه كه رفيق اوني نيست كه باهاش خوشي رفيق اونيه كه بدون اون داغوني!!! . . . تو كلاس آيين نامه نشسته بوديم كه سرهنگ پرسيد كي ميدونه كجا دور زدن ممنوعه؟ يكي دستشو بلندكرد وگفت:تورفاقت . . . به سلامتي اون رفيقي كه خداهيچي بهش نداد به جز مرام ومعرفت . . . دوست واقعي مثل صبح ميمونه نميشه تموم روز داشتش ولي مطمعني كه فردا روز بعد هفته بعد سال بعد تا ابد هست! . . . گلي دارم به دور از ديدگانم ولي مخفي ميان قلب و جانم كه گهگاهي كند يادي ز خاكش فداي آن رفيق وقلب پاكش . . . اگرپرسندآخرين نفست ياد كيست؟ گويم به ياد كسي كه بي وفايي در ذاتش نيست؟ . . . ادامه مطلب ... پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:, :: 22:47 :: نويسنده : سيامك كچلانلو چه احساس خوبيه وقتي مي شنويم كسي مي گويد مواظب خودت باش اماخيلي بهترازاون اينه كه مي شنويم كسي مي گويد:خودم هميشه مواظبتم . . . خدايامن ديگه خسته شدم... بقيه اش باخودت . . . دوستش دارم بزرگيش را سكوتش را عظمتش را ابهتش را تنهاييش را حكمتش را صبرش را وبودنش عادتيست مثل نفس كشيدن خدارا مي گويم... . . . خدايا! صدايت ميكنم چون در اين دنيا ديگر صدا به صدايي نميرسه اما توگفتي كه شنوايي... . . . هرصبح پلكهايت فصل جديدي اززندگي راورق مي زند! سطر اول هميشه اين است:خداهميشه باماست پس بخوانش بالبخند . . . چشمام روبستم وفهميدم يه نابينا نه فيلم ميبينه نه فوتبال نه غذايي كه ميخوره ونه حتي صورت كساني كه دوستشون داره بگذاريكبارهم شكركنيم! . . .
ادامه مطلب ... پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:, :: 16:45 :: نويسنده : سيامك كچلانلو چيزي كه سرنوشت انسان را مي سازد "استعدادهايش"نيست "انتخابهايش" است . . . ممكن است عاشق زيبايي كسي شويد امايادتان باشد كه درنهايت مجبوريد با سيرت او زندگي كنيد نه صورت او... . . . معيار واقعي ثروت مااين است كه اگر پولمان راگم كنيم چقدر ميازريم... . . . صداقت يه هديه بسيار گران قيمت است آن را از انسان هاي ارزان انتظار نداشته باش... . . . ادامه مطلب ... چهار شنبه 3 مهر 1392برچسب:, :: 21:16 :: نويسنده : سيامك كچلانلو باموتور رفتم خونه دايي ام موتورو گذاشتم بيرون باكلاه كاسكت رفتم تو داييم گفت باموتور اومدي گفتم پ نه پ بااف14 اومدم . . . به دوستم ميگم:نمره ها روزدنذ ميگه:باشماره دانشجويي؟ ميگم:پ نه پ باشماره كفش اونايي هم كه دمپايي داشتن روهم مردود كرده . . . ديشب توخيابون ميرفتم داشتم بافندكم بازي مي كردم پليس ردشد ميگه اون چيه؟فندكه؟پ نه پ مشعل المپيكه دارم ميرم لندن!! ميگه پ نه پ و زهرمارف سوارشو بريم ميگم كلانتري؟؟ميگه پ نه پ ميبرمت لندن . . . رفتم يه قالب مرغ ازتوفريزر درآوردم. دوستم ميگه مي خاي بپزيش؟ميگم:پ نه پ خانوادش اومدن ازتوسردخونه درش آوردم بدم ببرن دفنش كنن . . . ادامه مطلب ... چهار شنبه 3 مهر 1392برچسب:, :: 20:0 :: نويسنده : سيامك كچلانلو ٥٥١٥٨٥ فرشته من حمید عسگری 88
سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : سيامك كچلانلو حكايت مرد تبردزد مردي صبح ازخواب بيدارشد وديد تبرش ناپديدشده شك كردكه همسايه اش آن رادزديده باشد براي همين تمام روز اور ازيرنظرگرفت متوجه شد كه همسايه اش دردزدي مهارت دارد مثل يك دزد راه مي رود مثل دزدي كه مي خواهد چيزي راپنهان كند.پچ پچ مي كند آن قدرازشكش مطمةن شد كه تصميم گرفت به خانه برگردد لباسش راعوض كندنزدقاضي برودوشكايت كند. اماهمين كه واردخانه شد تبرش راپيداكرد زنش آن را ادامه مطلب ... ازوقتي كه تورفتي آينده هيچ وقت نيامد كه هيچ گذشته هم هيچ وقت نگذشت.. . . . نترس آسمان راگرفته ام زمين نيايد . . يك بارهم توبگودوستت دارم . . . چه زيباست وقتي ميفهمي كسي زير اينگنبد كبود انتظارت راميكشد چه شيرين است طعم پيامكي كه ميگويد..كجايي.. ادامه مطلب ... قصه ی عشق شنبه 30 شهريور 1392برچسب:عشق, :: 23:32 :: نويسنده : سيامك كچلانلو عاغا يه خاطـــــــــره :(( ادامه مطلب ... شنبه 30 شهريور 1392برچسب:, :: 20:44 :: نويسنده : سيامك كچلانلو استقلال اكه تيم بود...........الان اسمش پرسپوليس بود ادامه مطلب ... شنبه 30 شهريور 1392برچسب:ضداستقلال, :: 19:30 :: نويسنده : سيامك كچلانلو موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |